دلتنگی،،،،:
:
از پشت دیوار تنهاییها،هـــــر روز با ڪشتی غمہایم در دریایٔ اشڪہایم، براے یافتڹ بهار شادی و محبت
تا انتهای ساحل
پارو میزنم… بجز درد واندوه چیزی پیدا نمی ڪنم
رزمی..ف
نمی دانم لا لایهای آرامبخش کودکی
را
در کدامینگهواره
جاگذاشته ام
که اینقدر
که دلی نا ارام دارم رزمی…ف..
:
:
از غم واندوه چیزی می دانید؟
مثل خاریست که بدستت می زند
بظاهر زخمی نیست
ولی میسوزاند جسم وجانت
وهیچ پادزهری هم ندازد
رزمی فرنگیس