ؤ
دنیایم همچون فرمول ریاضی یست
وقتی سلامتی را تقسیم کرد
من خارج..
قسمت شدم…………..۲٫٫
دردی که از درون می کشم
خیلی دردناکتر از
غده سرطانیست……………..
۳……………..
زدلم مهر عشق مهدی فاطمه رفتنی نیست
غم غیبت و هجرانت یا مولایم گفتنی نیست.
۴…
در پارک دردناک روزگار قدم می زدم..
بی تفاوت از کنار درختهای شکوفه زده رد شدم
کلاغ غمها نسیم عطر اگین پارک را لگد کوب می کردند
زیر هجوم دردهایم…
درافکارم تو قدم می زدی…
ایکاش توهم مثل گلها خوشبو بودی…
هیچ چیز برایم جالب نبود که توجه ام را جلب کند
فقط کودکی که دیگران را می خندانید
ولی خودش چهره ای پراز درد و فقر روزگارش داشت
ایکاش می دانستی..
که تبسمم روکش هزاران درد ناگفته است
ایکاش می توانستم واژ ه درد هایم را برایت
ترجمه کنم
تا بلکه بدانی..ازدرون چون کوه اتشفشان می سوزم…..
……………………
با کتریهای زبانت
گلبولها سفید دنیایم را
نابود کرده…………………….
…………………..با حضورت تو بهار هم برایم پاییزاست
هرجا که تو باشی..
انجا برایم کویراست…………….
……………
خدایا…
من از روزگارم
سکوت وصبر ارث رده ام
که پشت این سکوت وصبر هزاران غم ناگفته خوابیده…….خواستم چند ثانیه بر درخت مهربانیها دلتون بشینم التماس دعا دارم یا علی مولا
من از این دنیا و زندگی سیر گشتم
چون پرند ه در دام غم اسیر گشتم
همه چون گل سبز و شاداب می بینم
من چون گلی پژ مرده وخشک پیر گشتم………………..یا علی مولا التماس دعا دارم